وطن

وطن جایی است که دوست دوستم محرم جیب است

وطن جایی است که ریا در خانه و تزویر در کوچه است

وطن جایی است که او تو و من را بدون واسطه آفرید

وطن جایی است که مادر از دیدنش آنجایش را درید

وطن جایی است که آبجی کز داد موهایش را از بس که مالید

وطن جایی است که حالم دیگر از بودنش به هم میخورد

وطن جایی است که تخم مرغ 300 تومنی آروغ روشن فکری دارد

وطن جایی است که قناعت رو سیاه از این همه حیا است

وطن جایی است که نماز شب از روز سپید طولانی تر است

وطن دیگر حالم را به هم میزند، وطن مرد، زمین بی وطن باد

وطن نمیر زمین گران است،گران است خون های ریخته در باد